برایم بسیار عجیب است کسانی که دوستشان دارم و و عاشقشان هستم تا به این حد می توانند ناراحتم کنند.
واقعا خیلی وقت ها این دنیا جای ماندن نیست،این ماییم که با وقاحت تمام خودمان را به نفهمی میزنیم و خر کیف میشویم و ذوق هم میکنیم مثلا.
چند شب است که نمی توانم خوب بخوابم.
امروز را برای خودم و دلم و هوایم،عزا اعلام میکنم باشد که برای خودم عزاداری در شان برگزار کنم.
دلم میخواهد گریه کنم،زار بزنم،اما این چشمان یاری ام نمی کنند؛
دلم میخواهد آدمی باشم که میخواستم؛
دلم نمی خواست اینطوری میشد.
دلم نمی خواهد اینطوری بماند.
لعنت به این دل.این دل چه ها که نمی خواهد.
مرگ چه نعمت خوبیست در اوج تباهی.
- ۹۶/۰۵/۰۹