آدمها به صورت ذاتی از ضعیفها خوششان نمیآید.
ضعف در همهی ابعاد و همهی موضوعات.
اگر قرار به انتخاب باشد، ضعیفها انتخاب نمیشوند و اگر مجبور به انتخابشان کنی، ضعیفها آخرین انتخابشان خواهند بود.
اگر هدف در کنار هم بودن و گردش و گپ و تفریح و لذت هم باشد، ضعیفها جایی نخواهند داشت.
اگر صحبت کار جدی و رقابت و منفعت و سود هم باشد که طبیعتا اثری از ضعیفها نخواهد بود.
به همین پیچیدگی و به همین راحتی.
مواجههی همهی آدمها با ضعف، حذف آدم ضعیف است. این طبیعیست.
هیچ انسان عاقلی، ضعیف را انتخاب نمیکند. این قانون است.
انسانها طماعاند. همه چیز را میخواهند؛ هرچقدر بیشتر، بهتر.
اگر در موضع قدرت باشی، حق انتخاب داری، حق تصمیم داری و خلاصه اینکه جای آدم حساب میشوی بدون هیچ دخالتی.
قدرت خوب است. هرچقدر بیشتر بهتر.
نکاتی برای جمعبندی:
تا میتوانی خودت را قوی کن.
قدرت را هم به لحاظ مادی که قدرت بدنی و قدرت مالی و قدرت مِلکی است به دست بیاور، هم قدرت معنوی که قدرت روح و قلب و روان است، کسب کن.
ضعیف که باشی، باید بروی دنبال بازی؛ آنهم نه هر بازیای! بلکه بازی نهنگ آبی؛با این فلسفه که انسان به درد نخور، خودش باید خودش را حذف کند.