کولاک

یک وبلاگ برای خودم

کولاک

یک وبلاگ برای خودم

  • ۰
  • ۰

مدتیست که ذهنم مشغول است و به واسطه ی همین، کمتر به اینجا می رسم و کمتر مینویسم.

امروز نتایج رقابتی که بسیار امیدوار بودم در آن مقامی کسب کنم و صاحب جایزه ی آن شوم را دیدم. جایزه متعلق به سه نفر اول بود و من نفر چهارم شده ام. به همین راحتی موفق نشدم.

چند نکته ی مهم از این شکست که برایم تلخ و ناراحت کننده بود را برای آینده در اینجا می نویسم، آینده ای چه بسا نزدیک:

نخست اینکه کاملا اتفاقی و طی وبگردی با این مسابقه آشنا شدم و در ابتدا اصلا فکرش را هم نمی کردم که بتوانم در این رقابت شرکت کنم و مقام بیاورم ولی بعدا که تصمیم گرفتم در این رقابت شرکت کنم، بحث برایم جدی شد و حتی خودم را مدعی کسب رتبه هم می دانستم.

بزرگترین درسی که از این اتفاق میتوان گرفت اینکه داشتن هدف و حرکت به سمتش بزرگترین گام در هر کاری است.

دوم اینکه من برای این رقابت خودم را دست کم گرفته بودم در صورتی که الان که فکر میکنم در بعضی جوانب بهتر میتوانستم عمل کنم، یعنی توانایی بهتر و بیشتر از این را هم داشتم. این نکته ی مهمی است که باید قبل از هرچیز به توانایی های خودم ایمان داشته باشم.

ایمان در توانایی انجام کار و حرکت و تلاش برای انجام کار مهمترین بخش موفقیت است.

سومین مورد اینکه من در وقتی محدود و کاملا ضربتی به انجام این کار پرداختم. همین داشتن ضرب العجل میتوانست به عنوان شمشیر دولبه ای باشد؛ منظورم این است که میتوانستم بگویم حالا مدت زمان کمی دارم و در خودم این توانایی و شهامت را نمی بینم پس بیخیال مسابقه! و یا اینکه در مدت زمان کم با تلاش زیاد و توجه و تمرکز بالا به انجامش می پرداختم.

من راه دوم را انتخاب کردم و شاید همین باعث ایجاد توهم کسب رتبه شد. منظورم این است که چون وارد آن کار نشده بودم، برایم مانند سنگی بزرگ بود ولی بعدا که حرکت کردم، سنگ تبدیل به سنگ ریزه شد که حالا خودم را در قاموس مدعی هم میدیدم.

بهرحال نکته اش در همین است که نتیجه ی تلاش اندک خودم را دیدم. نباید این تلاش خودم را بزرگ می دیدم. هرچقدر هم تلاش کنی، باز هم جا برای کار و زحمت بیشتر و با کیفیت بالاتر هست؛ سم مهلک و کشنده ی این بخش مغرور شدن و خود برتربینی و خود بزرگ بینی است.

چهارمین نکته اینکه برای اینکار به یک سری پیشنیاز ها و همچنین ابزار نیاز داشتم. پیشنیاز های این کار را در حدکمی بلد بودم و در حین انجام کار هم مرتبا با کمک اینترنت سعی میکردم مشکلاتی که برایم پیش می آمد را برطرف کنم.

ابزارش هم که حتما باید آماده میکردم و آن کامپیوتر و اینترنت پرسرعت بود.

پنجمین مورد که به ناحق در شماره پنج به آن اشاره میکنم این است که در انجام کارها نتیجه مهم است. یعنی اگر در این رقابت اول هم میشدم کسی سوال نمی کرد که در انجام این کار چه مشکلاتی داشتی، چه بدبختی هایی را تحمل کردی، چه زحماتی کشیدی و از این جور مسائل. منظورم این است که در این زمانه باید نتیجه گرا بود. ملت به نتیجه ی کار تو نگاه میکنند و آن را قضاوت می کنند و نظر می دهند، نه آن تلاش و زحمتی که کشیدی!

پس نتیجه ی عبرت انگیز دیگر اینکه اگر در انجام کارها موانع و مشکلاتی هرچند بزرگ و سخت وجود داشت با انگیزه و روحیه بالا و تلاش و تمرکز به حلشان بپرداز و مطمئن باش که غیر از خودت کس دیگری نمیتواند به تو کمک کند. خودت باید از پس اش بربیایی. آنچه برای دیگران آن هم شاید مهم باشد، نتیجه اش خواهد بود که آیا موفق شدی یا نه.

در نتیجه گرا بودن منظورم این نیست که در حل مشکلات از کسی کمک نگیریم، بلکه مقصود این است که اگر خودت نخواهی، دیگران نمی توانند کمکت کنند و اصلی ترین کمک باید خودت باشی و بعدا هرجا که لازم شد، از دیگران و حتی ابزار و امکانات موجود استفاده کن.

به نظرم اینها نکات و تذکرات بجا و مهمی بودند می توانم از این اتفاق ناچیز و جزئی بگیرم. این روزها به این شکست (از دیدگاه خودم البته) نیاز داشتم تا کمی درباره ی خودم و کاری که میخواهم انجام بدهم، فکر کنم.

بارها گفته ام که فکر کردن کافی است و باید در عمل فکرم را نشان دهم؛ این بار هم بر همین نکته تاکید میکنم.

خدایا، کمکم کن که بی تو سرانجامی نیست و سر انجام همه ی کار ها تویی.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی