کولاک

یک وبلاگ برای خودم

کولاک

یک وبلاگ برای خودم

  • ۰
  • ۰

انسانیت

امروز حالم خوب نبود؛ ناراحتی‌ام از ناراحتی عزیزیست که بسیار اذیت می‌شود. دلش را می‌شکنند و زندگی خوشش را ناخوش می‌کنند. این متن حاصل زجریست که از ناراحتیش دارم، بی سر و ته.

چیزی که ناراحتم می‌کند، دخالت بیش از حد دیگران در زندگی‌اش و درک نشدن و فهمیده نشدنش است. آدم هرچقدر هم که قوی باشد، تا حدی تحمل، گنجایش و ظرفیت دارد؛ از آن بیشتر را نمی‌کشد، تاب نمی‌آورد.

می‌بیند برای حفظ زندگی‌اش باید کوتاه بیاید، کوتاه می‌آید؛ می‌بیند برای زندگی‌اش باید از خواسته‌های معقول و حداقلی‌اش بگذرد، از خواسته‌هایش می‌گذرد؛ برای زندگی‌اش هرآنچه و هرآن‌کس را که مزاحم است از زندگی‌اش حذف می‌کند؛ از هیچ تلاشی برای زندگی‌اش دریغ نمی‌کند؛ اما وضع بدتر می‌شود.

شاید مشکل از اینجاست که همه‌ی اینها باید دوطرفه باشد، شاید مشکل از اینجاست که اگر همه‌ی اینها، یک طرفه هم باشد، نباید بیش از حد باشد که طرف مقابل خیال کند که همه‌ی اینها وظیفه‌اش است!

شاید مشکل از دو دنیای متفاوتی باشد که هر دو در آن زندگی می‌کنند. نمی‌دانم مشکل از کجاست.

دارم به این فکر می‌کنم که حالا و با شرایط فعلی، دنبال مقصر گشتن و تقصیرها را به گردن کسی انداختن، مشکلی را حل می‌کند؟

وقتی کسی کارهای طرف مقابلش برای حفظ زندگی را نمی‌بیند و او را آنطور که هست نشناخته مگر می‌شود از دیگری انتظاری داشت؛ مگر می‌شود استقلال فکری نداشت و زندگی کرد؛ مگر می‌شود قدرت تصمیم‌گیری مستقل نداشت و زندگی جدیدی شروع کرد، مگر می‌شود از زندگی‌ای که چندین سال به آن عادت کرده و ارزش‌ها و هنجارهایش به طرز مسخره‌ای تعریف شده باشند، بتوان دل کند و تغییر کرد؛ مگر می‌شود در زندگی همه چیز را مثل معامله که سود و ضرر دارد برخورد کرد و دائما به فکر سود بود؛ مگر می‌شود از زندگی اجتماعی تا این حد فراری بود که همه را بد پنداشت و خود را مطهر و مقدس و خوب و بری از معایب دانست که نتیجه‌اش قطع ارتباط با خویشان و فامیل‌ها بشود؛ مگر می‌شود تا به این حد دور از انصاف بود و همه چیز را از منظری دید که به نفعش است؛ خدایا مگر می‌شود؟

این شرایط یک مقصر و یک اشتباه ندارد؛ خیلی‌ها مقصرند و خیلی اشتباه‌ها صورت گرفته است. تقصیر همه‌ی ماست، همه‌ی ماهایی که وقتی می‌توانستیم کمک کنیم و نکردیم، وقتی می‌توانستیم راهنمایی بکنیم، نکردیم.

این دنیا دارمکافات است؛ اگر خوبی کردیم، خوبی می‌بینیم و اگر بدی کردیم، بدی. اصلا امکان ندارد که همه‌ی بدی‌ها و ظلم‌هایی که در حق یک نفر انجام داده‌ایم بی‌جواب بماند و خوبی نیز همین طور است.

گرفتاری‌هایی هست که بی‌خبر سراغ آدم می‌آیند و اصلا نمی‌دانی از کجا سر و کله‌شان پیدا شد که بی‌حساب و کتاب و مثل بختک افتاده‌اند وسط زندگی‌ات و گشایش‌هایی در زندگی است که مطمئنی کار هیچ کسی غیر خدا نمی‌تواند باشد؛ همه‌ی اینها شاید ساده به نظر بیایند اما بسیار پیچیده‌تر از چیزی هستند که به نظر می‌آیند.

کسانی که دل می‌شکنند و بدی دیگران را می‌خواهند، ثمر خواسته‌شان را خواهند دید و انسان‌های خوش قلب، ثمر قلب خودشان را خواهند دید.

امروز ناراحت بودم و ناراحتی‌ام زمانی بیشتر می‌شود که نمی‌توانم کاری بکنم.

خدایا کمک‌مان کن. آمین.

  • ۹۶/۱۰/۱۰
  • Milad

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی