خیلی وقت میشود که مطلبی ننوشتهام. نه اینکه نوشتن را دوست نداشته باشم، نه، ولی همیشه اتفاقاتی خواسته یا نخواسته روی میدهند که نمیشود، که نمیتوانی، که نمیخواهی؛ در هر صورت الان اینجا هستم.
گذر زمان چیز عجیبیست. چنان با سرعت و شدت روزگار سپری میشود که اصلا نمیدانی چه شد و چطور سپری شد اصلا.
حالا چطور به این نتیجهی شگرف و لاینحل(!) بشریت رسیدم، از اینجا ناشی میشود که در شب امتحان درسی به سر میبرم که شاید به جرات بتوانم آن را سختترین درس ارشد برای قرن معاصر و البته قرن گذشته هم، نامگذاری کنم.
فرجهای که سپری شد و عمری که گذشت و دقایقی که هرگز برنخواهند گشت.
- ۹۸/۰۳/۱۷