کولاک

یک وبلاگ برای خودم

کولاک

یک وبلاگ برای خودم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تناسب اندام» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ورزش

به تازگی و از روی بیکاری تصمیم گرفته ام روزانه ورزش کنم.

از این تصمیم به حدی راضی و خشنودم که تمام امکانات موجود و ناموجود را بسیج کردم و خودم عهده دار برنامه ریزی، تدارکات، اجرا و نظارت بر این فرایند پیچیده! شدم.

اول از همه چند اپلیکیشن تناسب اندام و بدنسازی را که جزو اقلام ناموجود بود، دانلود و تست کردم که دو تا از آنها برایم بسیار جالب اند و از همان ها برای انتخاب تمرینات استفاده کردم؛

خب برای من که مبتدی و تازه کارم و قصد ثبت نام در باشگاه را ندارم، خانه بهترین مکانی است که می شود تمرین کرد، پس از وسایل موجود در خانه که عبارت است از یک صندلی و یک تخته شنا و دو عدد دمبل بهره گرفتم و تمام تمرینات را بر پایه همین ابزار انتخاب کردم.

تمرینات را در ۴ مجموعه که هر مجموعه شامل ۶ -۷ تمرین است و هر تمرین را به تعداد دو ست تمرین میکنم. هر ست را به طور پیش فرض ۱۰ در نظر گرفته ام.

با خودم قرارداد کردم که به مرور زمان کیفیت و کمیت تمرینات افزایش پیدا کنند یعنی مثلا وزن دمبل ها بعد از مدتی که بدنم آماده تر شد افزایش یابد یا تعداد ست ها افزایش یابد یا مدت زمان تمرینات افزایش یابد ...

چند نکته شاید مهم:

اوایل خیلی احساس بدی داشتم، چون این کار را خیلی زود تر از این ها، تاکید میکنم، خیلی زودتر باید انجام میدادم.(منظورم حداقل چند سال است.)

بعدا حالم بهتر شد چون فکر کردم که الان هم که انجام میدهم چه بهتر! چون احتمال داشت که این کار را ۵ سال، ۱۰ سال، ۲۰ سال دیگر و یا هرگز انجام نمی دادم؛پس همین که الان به فکر افتادم، هرچند دیر، ولی بهتر از هیچی است.

الان متوجه شدم که هرکاری زمانی دارد! (یکی از بزرگترین دستاورد های بشری تا به حال!).

منظورم این است که خیلی کار های خوب را نمی شود همیشه انجام داد.

ورزش کردن، درس خواندن، ازدواج، کار، تفریح و هزاران کار خوب دیگر، هرکدام زمان خاص خودشان را دارند. اگر الان در وضعی هستی که شرایط تحصیل یا کار را داری، این بیانگر این نیست که همیشه همین طور خواهد ماند.

مطمئنا هر زمان که انسان اراده کند میتواند هر کاری را انجام دهد ولی شرایط و امکانات در همه ی زمان ها به حالت ایده آل که زمانی مهیا بود، مهیا نمی شود.

مثلا برای تحصیل یا ورزش کردن، از لحاظ سنی، هرچه قدر که سن افزایش یابد، کار دشوارتر میشود تا جایی که دیگر از لحاظ عملی تقریبا محال می شود.

الان من در بهترین دوران زندگیم به سر می برم، شاید دیگر همچون شرایط و امکاناتی را تجربه نکنم؛ به هر حال باید از این ها استفاده کنم.

چیزی که به وضوح میتوانم ببینم این است که من از جوانی ام استفاده نمی کنم.گاهی این فکر که عمرم به بطالت می گذرد و تباه می شود، بدترین لحظات را برایم میسازد ولی به نظرم این تفکر اشتباه است و از طرف دیگر هم این دیدگاه که از عمرم به نحو احسن استفاده میکنم هم غلط.

هر دو دیدگاه تفریط و افراط دور از واقعیت است. چیزی که باید باشد این است که باید از عمرم خیلی مفید تر از اینها استفاده کنم و این نتیجه از احساس خوشایندی است که ورزش غیر حرفه ای و چند روزه ای که شروع کرده ام، به من داده است.

بسیار دوست میداشتم که این اتفاق زودتر بیفتد ولی مهم نیست؛ این قدرت حال را باید قدر بدانم. اگر بتوانم از باقی عمرم درست استفاده کنم، آن طور که میخواهم و آنطور که دوست دارم، می شود گفت که برنده ام، یک برنده ی واقعی که از خودم پیروز شده ام نه کسی دیگر.

اینجا نوشتن، برایم خیلی راحت است اما اینکه این حرف های زیبا را بتوانم به همین زیبایی اجرا هم بکنم، کار دشواری است.

خدایا، کمکم کن.

  • Milad