پیدا کردن موضوعی برای نگارش مطلبی و انتشارش اولین، مهمترین و سختترین قسمت وبلاگ نویسی است.
ایدهی نوشتن این مطلب در فرجهی امتحانات ترم پیش به ذهنم آمد اما چون حال نوشتن نبود، نانوشته ماند تا امروز که ۱۱ روز از شروع سال جدید و تعطیلات میگذرد. تعطیلات با سرعتی به پیش رفت که هنوز نتوانستهام خودم را پیدا کنم اما فرصت از دست رفته است.
تمام فرصتهای زندگی همینگونه با شتاب درحال سپری شدن است و برنده کسیست که از فرصت موجود بیشترین استفاده را برای به انجام رساندن خواستههایش بکند. حال اینکه بداند خواستهاش چیست، نصف راه است و تلاش و رسیدن به هدف بقیهی راه.
زمان تنها دارایی انسانهاست که برای همه به طور یکسان سپری میشود، در این میانه، مسئلهی قابل اعتنا این است که اگر یک واحد زمان را مثلا یک ساعت یا یک روز یا هر واحد دیگری تعیین کنیم، انسانهای موفق اولا زمان اتلافی ندارند یا مقدارش بسیار کم است، دوما از زمان بهینه استفاده میکنند.
منظورم از اتلاف زمان، بهرهای است که از عمرمان میگیریم، یعنی به نسبت عمری که میدهیم کاری درخورش در جهت خواستههایم انجام میدهیم یا نه؛ با این تعریف، مطالعهی خواص پرتوی لیزر برای ورزشکاری که قصد شرکت در مسابقهی وزنهبرداری المپیک را دارد، اتلاف وقت محسوب میشود یا تمرین حرفهای کشتی برای دانشآموزی که قصد شرکت در آزمون علمی مثل المپیاد یا کنکور را دارد اتلاف وقت محسوب میشود. هرچند که در صورت انجام هردوکار توسط هر دو شخص مفروض در این مثالها، کار ناپسندی انجام نمیشود، اما چون هدف چیز دیگریست، عمر سپری شده در هر جهتی غیر از جهت میل به اهداف، تلفشده محسوب میشود.
منظورم از استفادهی بهینه زمان نیز این است که با ترفندها و تکنیکها و راههایی میشود از واحدهای زمان موجود به اندازهی چندین برابرش استفادهی مفید کرد. مثلا به جای اینکه کورکورانه و بدون اطلاع وارد رشتهای شویم، از تجربهی فرد موفقی در آن رشته استفاده کرده و از خیلی از راههای اشتباه و مسائل مشکلزایی که ممکن بود باعث شکست، اتلاف زمان و سرگردانیمان بشود، جلوگیری کنیم.
شاید بعدا در مورد این بحث بیشتر نوشتم.