از تحقیر شدن حتی به کوچک ترین و خفیف ترین شکل ممکن متنفر است!
این را از عصبانیت بی حدش وقتی که سر ریختن چای توسط میثم به زمین،من چند کلمه گفتم که در آن میثم را بی عرضه خطاب کردم،فهمیدم.
نباید میگذاشتم سر یک اتفاق اینطور بشود و من در اوج عصبانیت مادر نباید با او یکی به دو میکردم.
حالا من مانده ام و مادری که تا عمر دارد حرف های مرا با تکرار مداوم آنها فراموش نخواهد کرد!
خدایا غلط کردم،خودت کمک کن.
پ.ن:این وسط میثم اصلا مهم نیست.میگذارم به حساب تفاوت هایمان.
این را از عصبانیت بی حدش وقتی که سر ریختن چای توسط میثم به زمین،من چند کلمه گفتم که در آن میثم را بی عرضه خطاب کردم،فهمیدم.
نباید میگذاشتم سر یک اتفاق اینطور بشود و من در اوج عصبانیت مادر نباید با او یکی به دو میکردم.
حالا من مانده ام و مادری که تا عمر دارد حرف های مرا با تکرار مداوم آنها فراموش نخواهد کرد!
خدایا غلط کردم،خودت کمک کن.
پ.ن:این وسط میثم اصلا مهم نیست.میگذارم به حساب تفاوت هایمان.
- ۹۳/۱۰/۱۵