کولاک

یک وبلاگ برای خودم

کولاک

یک وبلاگ برای خودم

  • ۰
  • ۰

پناهگاه دنج

تقریبا یک ماهی می شود که کتابی را که امانت گرفته ام را نخوانده ام.

کتابی که خیلی هیجان داشتم بخوانمش،خیلی میخواهم بخوانمش، اما..

اگر هم این کتاب را بخوانم تازه به نقطه شروع رسیده ام.

به نظرم کتاب خواندن را نابلدم.چرا؟

کتاب کم میخوانم.اولین دلیلش هم همین گوشی و تلگرام و اینستاگرام و...

به حدی تنبل شده ام که متون بالا یکی دو جمله را نمی خوانم اصلا!

در این وانفسای بی حوصلگی،اینجا مثل یک پناهگاه دنجی است که غر بزنم، فریاد بکشم، آرام شوم، سکوت کنم و هر کاری.

 مدتی است از تلگرام و اینستاگرام لوگ آوت کرده ام.احساس بهتری دارم.

ولی جایگزینی مفید برای گذران وقتم هنوز پیدا نکرده ام.

دیروز یکی دو ساعت پیاده روی و آهنگ و خیابان و آخرش هم خدا.

شب را خوب خوابیدم.

آهنگ های این روزهام،آلبوم  نفس های بی هدف محسن یگانه، آهنگ سفر نرو حجت اشرف زاده و چند تا آهنگ دیگه.

چقدر موسیقی و آهنگ خوب است،مگر میشود بدون آهنگ زندگی کرد!

دیروز وقتی به خدا رسیدم،یکهویی،بی مقدمه،بدون فکر،ازش رفیق خواستم.

دوستی خواستم برای هر دو دنیایم.

تنهایی سخت است،طوری سخت است که شاید محال!

یا رفیق من لا رفیق له.

خدایا،میدانم هیچ دعایی از درگاهت بدون پاسخ نمی ماند،دعایم را مستجاب کن.

خدایا،تنهایی نمیتوانم،سختم است.کمکم کن.

میدانم تنهایم نمیگذاری،اما یک رفیق میخواهم برای رسیدن به تو،برای با تو بودن،برای دنیا،برای آخرت،نمیدانم چه کسی،چطور،کجا،تو خوب میدانی.

  • ۹۶/۰۴/۲۸
  • Milad

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی