کولاک

یک وبلاگ برای خودم

کولاک

یک وبلاگ برای خودم

  • ۰
  • ۰

حال غریب و دلتنگ

آقاجان سلام.

می‌خواهم چند کلمه‌ای برایتان و به عشقتان بنویسم و بنویسم که چقدر روی حرف زدن با شما را ندارم و اکنون که اینها را هم می‌نویسم پناه آورده‌ام به شما.

امسال هم گذشت و روزها در پی هم رفتند و جمعه‌هایی که مختص شماست به سرعت گذشتند و تنها چیزی که نصیبمان شد دلتنگی عصر جمعه‌های بی شما بود.

آقاجان، می‌خواهم عذر تقصیرم را بپذیری؛ برای تمام لحظه‌های بی شما بودن، برای همه‌ی عمری که بدون تمنای دیدار شما گذشت، برای زندگی سراسر چرک و سیاه و متعفن از اثر گناهان متعدد و لجنزاری که خودمان را در آن غرق کرده‌ایم.

آقاجان، امروز آخرین روز سالی بود که باز هم نیامدید، آخرین روز از سالی که لیاقت دیدار شما را نداشتیم. برای من خجالت آور است که اسمم را گذاشته‌ام شیعه و لیاقت دیدارتان را ندارم و حالم مثل یتیمی بی پدر است که محروم مانده از این‌چنین نعمتی.

آقاجان، نمی‌دانم چه بگویم و از کجا بنویسم که این حالم را خوب درک می‌کنم. مگر می‌شود این همه گناه و نجاست حالی برای انسان بگذارد و صفایی برای دل.

آقاجان، آخرین روز سال است و لحظه‌ی تحویل سال از خدا همه چیز خواهیم خواست مگر شما که از خودمان هم به ما مهربان‌ترید؛ با این حال دعای دگرگونی حال هم می‌خوانیم و غافلیم، غافلیم از اینکه شما رمز استجابت دگرگونی همه‌ی احوالات‌ید، شما مایه‌ی آرامش دنیاید و زندگی بی شما یعنی مرگ، مرگی که هیچ حالیمان نمی‌شود و فکر هم می‌کنیم که وای چه زندگی رنگینی.

آقاجان، ای کاش روزی دلتنگی جمعه‌ها با حضور شما تمام شود.

آقاجان خسته‌ام. از این زندگی‌ای که برای خودمان ساخته‌ایم خسته‌ایم و هیچ حالیمان هم نیست که مشکل از کجاست. شما به حال زار ما عنایتی کن.

یا صاحب الزمان، شمایی صاحب زمان و من از گذشت زمان و اولین روز و آخرین روز برایتان می‌نویسم و افسوس که به خودمان ظلم می‌کنیم.

آقاجان، شما برای ما خیر بخواهید که ما را توان فهم خیر خودمان که شمایید هم نیست. این دل زار، این حال غریب، این دل درمانده، این جسم رنجور، این حال پریشان حاصل تمام جهل‌مان نسبت به شماست؛ آقاجان ما جاهلیم و این غفلتمان هم از جهل ماست؛ من میترسم از روزی که بابت این غفلتمان مواخذه شویم و وای از آن روز که جوابی نداشته باشیم‌ و چنان که نداریم؛ ما را توان تاب چنین تنبیهی نیست، به فریادمان برس.

آقاجان، به غیر شما ما را پناه‌گاهی نیست، امانمان بده. کجا برود شیعه‌ی شما که به خود بد کرده، که را دارد غیر شما که عذر به آنجا برد تا واسطه‌ی شفاعتش شوید در محضر خدا که شمایید آبرو و اعتبار ما.

آقاجان، می‌خواهم دعای امسالم شما باشید که شما سرچشمه‌ی همه خوبی‌هایید. ما را به راه خودتان که صراط مستقیم است بکشانید وگرنه امان از روزی که ما را به حال خودمان وابگذارید.

آقاجان، قلبمان را به نور هدایت، یقین، ایمان و بصیرت روشن کنید و به نور محبت اهل بیت( علیه السلام ) منور گردانید.

آقاجان، همه‌ی دعا‌های خیر را تو برای ما بخواه.

اللهم عجل لولیک الفرج.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی