اول کنفرانس به استاد گفتم که دو شب است کابوس میبینم که جناب آقای زیمانسکی سوار ماشین استرلینگ شده و دارد من را دنبال میکند و چون هیچ تصوری از قیافه زیمانسکی ندارم،فقط صدای او که عینا صدای استاد است را میشنیدم،استاد گفت که اینها را بنویس.
+من هم حرف گوش کنم خب.
+باید مسلط میبودم به مطالب که نبودم.
+از ترفند های جذاب کردن کنفرانس استفاده نکردم.
+از بقیه سوال نپرسیدم.
+و هزاران عیب و ایراد دیگر.
+هنوز خیلی مانده تا یک سخنران خوب شوم!
+نا امید نمیشوم.
+من هم حرف گوش کنم خب.
+باید مسلط میبودم به مطالب که نبودم.
+از ترفند های جذاب کردن کنفرانس استفاده نکردم.
+از بقیه سوال نپرسیدم.
+و هزاران عیب و ایراد دیگر.
+هنوز خیلی مانده تا یک سخنران خوب شوم!
+نا امید نمیشوم.
- ۹۴/۰۷/۱۱